نظرات ارسالي
+
سلام عزيزان
خدا قوت به همگي
طاعات و عبادات و نماز و روزه هاتون قبول
هواي شهرتون چه جوره !
هنوز بخاري هاتون روشنه !!
ما يه هفته هست پنکه و کولرگازي ها روشن شدند.
خدا قوت به همگي
طاعات و عبادات و نماز و روزه هاتون قبول
هواي شهرتون چه جوره !
هنوز بخاري هاتون روشنه !!
ما يه هفته هست پنکه و کولرگازي ها روشن شدند.
پيام رهايي
ديروز 11:54 صبح
مهرباني #
هما بانو
@مهرباني #
عارفانه هاي يک دوست
سلام طاعات همهي عزيزان قبول حق هواي مشهد بهاري وگرم است
پيام رهايي
فعلا بهاري ولي بعد دو ماه آتيش ميباره... البته به هواي شهر شما نميرسه مگر در تابستون
+
بخط آفتابــ

عارفانه هاي يک دوست
ديروز 8:17 صبح
+
نتونستم اين توصيه پزشكي بسيار مهم را براتون ننويسم...!!!* به هيچ وجه بادام نارس (يا همان چاقاله بادام) و آلوچه نارس ( يا همان گوجه سبز) را خصوصا وقتي که روش سديم كلرايد (يا همان نمک طعام) ميپاشيد نخوريد. . . . . صبر کنيد من هم بيام تا با هم بخوريم من گوجه سبز خيللللللي دوست دارم!!!!

*ترخون بانو*
ديروز 5:5 صبح
انديشه نگار
ديروز 4:19 عصر
نه آنقدري
به دوست داشتنم مطمئني
که يک بار برايِ هميشه بخواهي ام
و نه دلش را داري که بگذاري
بروم ..
چند چندي با خودت؟!
دلت کجا مانده که
اينگونه مرا لايِ منگنهِ ” بلاتکليفي “
ميگذاري!؟......مانا باشيد بانوي بزرگوارپارسي
+
همايش پارسي بلاگ طي سالهاي دور از تحريم کسي از اشخاص داخل عکس اينجا هست ؟





انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
من و عکس گذاشتن يهويي زمان برگزاري همايش من وبلاگ داشتم اما بيشتر توي پرشين بلاگ فعال بودم و سالها خبر از تالار گفتگوي پارسي بلاگ نداشتم
@ترخون بانو همچنين شما هم سالم باشيد اينها همان قديمي هايي هستند که اکنون اينجا نيستند ، بنظرم بيشتر اهل تهران باشند و مناطق نزديک به تهران و احتمالا بيشترشان زياد هم اينجا ادامه ندادند .
+
اَللَّهُمَّ لاَ بُدَّ مِنْ أَمْرِكَ
وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَدَرِكَ
وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَضَائِكَ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِكَ...

وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَدَرِكَ
وَ لاَ بُدَّ مِنْ قَضَائِكَ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِكَ...


در انتظار آفتاب
ديروز 11:47 صبح
+
پلکي زديم و وقت خداحافظي رسيد
ساعت براي با تو نشستن حسود بود
عبدالجبارکاکايي
ساعت براي با تو نشستن حسود بود
عبدالجبارکاکايي
هما بانو
03/12/24
+
داستاني است که ميگويد:
يک شب مجنون در حال نماز خواندن بود که صداي ليلي را شنيد.
بياختيار نماز را رها کرد
و به سمت صدا دويد.
وقتي او را نکوهش کردند،
پاسخ داد:
"چگونه در نماز ميتوانم حضور قلب داشته باشم،
درحاليکه صداي معشوق مرا از خود بيخود ميکند؟
اگر در برابر خدا آنچنان که بايد عاشق بودم، هيچ صدايي جز او را نميشنيدم!"
يک شب مجنون در حال نماز خواندن بود که صداي ليلي را شنيد.
بياختيار نماز را رها کرد
و به سمت صدا دويد.
وقتي او را نکوهش کردند،
پاسخ داد:
"چگونه در نماز ميتوانم حضور قلب داشته باشم،
درحاليکه صداي معشوق مرا از خود بيخود ميکند؟
اگر در برابر خدا آنچنان که بايد عاشق بودم، هيچ صدايي جز او را نميشنيدم!"
*ترخون بانو*
03/12/22
+
بايد خوب خداحافظي کرد ،
چه با زندگي ، چه با يک دوست ، چه با يک عزيز...
به موقع بايد خداحافظي کرد ،
با احترام بايد خداحافظي کرد...
تايمش رو بايد فهميد!!

چه با زندگي ، چه با يک دوست ، چه با يک عزيز...
به موقع بايد خداحافظي کرد ،
با احترام بايد خداحافظي کرد...
تايمش رو بايد فهميد!!

هايدي
03/12/22
خداحافظي ازاين جهت سخته که دل کندن از تعلقات ودلبستگي هاست، به قول فاضل به خداحافظي تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد
دو نفر در دو برنامه مختلف گفتند که ما آنجا گفتيم که در دنيا نماز ميخوانديم . دو پاسخ مختلف دريافت کرده بودند که برايم مسأله خواندن نماز را روشن کرد به اولي گفته بودند که اگر نميخواندي هم فرقي نميکرد به دومي گفته بودند که براي خودت ميخواندي اين واقعيتيست که ما اينجا احساس ميکنيم . چه بعد از خواندن نماز احساس راحتي و سبکي ميکنيم . و واي به وقتيکه نخوانيم
2 فرد دیگر
18 فرد دیگر
+
ديوار يا آيينه؟
تو راه مرا بسته،من راه تورا بسته،
اميد رهايي نيست وقتي همه ديواريم.
اگر ما به جايي آيينه، براي همديگرديوار باشيم مدام مانع تراشي کنيم ومانع رشد همديگر شويم،تمام کارها به ديوار وبه بن بست ختم مي شود.
اما اگر براي همديگر،آيينه باشيم،وهمديگررا مثل آيينه آنگونه که هست نشان دهيم نه کم نه زياد،واگرعيبي هم باشد مثل آيينه رودررو،شفاف ،بيان کنيم،درچنين محيطي انسان هابه تعالي ورشد مي رسند ادامه...
تو راه مرا بسته،من راه تورا بسته،
اميد رهايي نيست وقتي همه ديواريم.
اگر ما به جايي آيينه، براي همديگرديوار باشيم مدام مانع تراشي کنيم ومانع رشد همديگر شويم،تمام کارها به ديوار وبه بن بست ختم مي شود.
اما اگر براي همديگر،آيينه باشيم،وهمديگررا مثل آيينه آنگونه که هست نشان دهيم نه کم نه زياد،واگرعيبي هم باشد مثل آيينه رودررو،شفاف ،بيان کنيم،درچنين محيطي انسان هابه تعالي ورشد مي رسند ادامه...
*ترخون بانو*
03/12/21
ادامه.....
دوست دارم دوستان عيب مرا همچون آيينه روبرو گويند.
نه که چون شانه با هزار زبان پشت سررفته موبه مو گويند.
به اين خاطر درمتون ديني ما آمده: انسان هاي مومن وباورمند آيينه همديگراند.
چرا که:
1- آينه عيب و ايراد و آلودگي ها را نشان مي دهد . مؤمن هم بايد عيب برادرش را بگويد و ترس وخجالت مانع نشود.
.
2- آينه در کنار عيبها زيبايي ها را هم نشان مي دهد. مؤمن هم بايد در کنار نقاط منفي نقاط مثبت را هم مطرح کند.
3- آينه عيب را رو برو مي گويد مؤمن هم نبايد غيبت کند بلکه به خود شخص بگويد
4- آينه عيب را بي سر و صدا مي گويد مؤمن هم بايد آرام بدون اينکه دادو فرياد و آبروريزي کند برادرانه عيب برادرش را مطرح کند.
+
#نوستالژي
وقتي اسفند مي شود بوي گذشته ها مي آيد
ويادش بخير خاطره ها و خونه تکوني و
بوي زندگي
زماني،مادر قوت داشت،
خانه وسعت داشت
فرش حرمت داشت
آب برکت داشت،
ولي زمان
امان از چرخ زمان،
چه قدر سرعت داشت.
خاطرات خوب وشيرين
بازي روي تشک ها ولحاف هاي نو....
دزدکي بزرگ شديم
به قول شهريار طفل بودم دزدکي پيرو عليلم ساختند.
وبه قول صائب
زروزگار جواني خبر چه مي پرسي
چوبرق آمد وچون ابر نوبهار گذشت.
وقتي اسفند مي شود بوي گذشته ها مي آيد
ويادش بخير خاطره ها و خونه تکوني و
بوي زندگي
زماني،مادر قوت داشت،
خانه وسعت داشت
فرش حرمت داشت
آب برکت داشت،
ولي زمان
امان از چرخ زمان،
چه قدر سرعت داشت.
خاطرات خوب وشيرين
بازي روي تشک ها ولحاف هاي نو....
دزدکي بزرگ شديم
به قول شهريار طفل بودم دزدکي پيرو عليلم ساختند.
وبه قول صائب
زروزگار جواني خبر چه مي پرسي
چوبرق آمد وچون ابر نوبهار گذشت.
جوادتبريزي
03/12/21

+
ديشب داشتم از بوشهربرميگشتم
به خاطر اندوسکوبي چون تجربه اولم بود و قبلش هم يکم استرس داشتم خيلي اذيت شدم ، انگار جون کندن رو تجربه کردم
با جواب پزشکم کمي آشفته شدم و يه لحظه به خودم و به تمامِ رنج هايي که خودمم باعثش شده بودم فکر کردم ، يه لحظه دلم خيلي شکست يه بار هم که شده به خودم فکر کنم و ....که چشمم به نوشته اي افتاد که پشت يه نيسان نوشته شده بود
من رسيدم رو به آخر...
تو بيا شروع من باش ..
به خاطر اندوسکوبي چون تجربه اولم بود و قبلش هم يکم استرس داشتم خيلي اذيت شدم ، انگار جون کندن رو تجربه کردم
با جواب پزشکم کمي آشفته شدم و يه لحظه به خودم و به تمامِ رنج هايي که خودمم باعثش شده بودم فکر کردم ، يه لحظه دلم خيلي شکست يه بار هم که شده به خودم فکر کنم و ....که چشمم به نوشته اي افتاد که پشت يه نيسان نوشته شده بود
من رسيدم رو به آخر...
تو بيا شروع من باش ..

هما بانو
03/12/20
مادر جان بلادور باشه . ان شالله هميشه سلامتي باشه و شاهد ناراحتي هيچ يک از دوستان و عزيزانمون نباشيم .
@هما بانو هزار بار خدا رو شکر عزيزم .براي همه ي بيماران دعا کنيم به اميد شفاي عاجل درين ماه مبارک ان شاءلله
2-اشراق
03/12/19

+
به تقليد از فيد جناب آقاي عمو آيينه سکندر ما هم ديروز وسوسه شديم همچين عملياتي رو روي آقاي شوهر پياده کنيم .. البته من بيشتر دوست دارم با آقام مزاح کنم و سر به سرشون بزارم و اينکه شوهر من خيلي تو فاز پيام و .......اين چيزا نيست ولي گاهي در برابر پيام هاي عشقولانه ي مزاح من مي خنده و ميگه بهم بگو تا بنويسي يعني به زباني بگو و ننويس



2-اشراق
03/12/19
+
عشق فقط عشقِ فاضل نظري اونجا که ميگه :
به جاي سرزنش من به او نگاه کنيد
دليل سر به هوا بودن زمين ماه است...
به جاي سرزنش من به او نگاه کنيد
دليل سر به هوا بودن زمين ماه است...
انديشه نگار
03/12/19
درودتان باد ومانا باشيد بانوي خوش سخن پارسي به قول عسگري: با من برنو به دوش ياغي مشروطه خواه
عشق کاري کرده که تبريز مي سوزد در آه، بعدها تاريخ مي گويد که چشمانت چه کرد؟
با من تنها تر از ستارخان بي سپاه.
@جوادتبريزي درود بر شما و متنهاي زيبايي که کامنت ميکنيد جاي بسي دلگرمي بنده هست ممنون از حضور گرمتون
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید